آهنگ فبیا از امرفیکا

(Amirali Morph)
الان اینجام به جایِ اون
پلی پر از قفل های کنارمون
میسازه یه تصویری برام
که روزی مثل الان نشسته بود کناره اون
کناره اون هروز ،هروز

قدم میزنه سایم به جا اون
پاهام میرفتن قلبم یه جا موند
میخوابم فقط بیدار نمونم
ترس ،یعنی همونجا که قفل شد نگاهمون
همون جایی که به جات میرفتم
همین حس گندی که تومه
کاش عکسات نفس بکشن
یعنی حست از نگاهت معلومه
تو که سوزنی تو دستت نرفته پس بگو چرا کردن طلسمت
یعنی کُلِ دنیا خوابه به جا من،یعنی روزی به حرفم برسه
یعنی همونی که از آینش میترسه
یعنی همون که تو تنهایی می رقصه
یعنی تنها بودنش به کل دنیا میارزه

(Sarinaw)
ولی بدون یه روزی من دستاتُ میگیرم
بدونه ترس میمیرم
بدون یه روزی من دستاتُ میگیرم
بدونه ترس میمیرم

(Armaniii)
نمیدونم اصلاً کی بودُ چی شد رفت
یادمه گونمُ بوسیدُ اون شب
یه سری حرفُ تکرار کرد آروم شد چشماش، تَر
میخوام برم یه جایِ دور،یه جایی که نیافتم به یادِ اون
پیشِ خدا دور از فوبیا و ترس
رویایی ترین رویای من
ترسناک ترین عشق دنیا شد بدتراز دیو و دلبر
ترسناک یعنی دیو به دلبرش بگه خودت آخریشُ بِکَن
تو که قول دادی هیچوقت بدونِ من نری هیچ جایی
کاش باز به تَنِت یه گوله برف بکوبم، قهر کنی
بلند بخندی بگی دیوونه بسه

(sadLz)
آره میرم میرم تا که تو بدونی
بی من یه لحظه نه نمیتونی
میرم میرم آره از اینجا

(sarinaw)
ولی بدون یه روزی من دستاتُ میگیرم
بدونه ترس میمیرم
بدون یه روزی من دستاتُ میگیرم
بدونه ترس میمیرم

(Armaniii)
صدای کفشم هروز بیشتر تو این شهر می پیچه
جای یکی اینجا بد خالیه
یعنی نگفت اون بی من چی میشه
پی ام هاشُ چک می کنم ،تکستامونُ حفظ می شدم
سلامتیشُ از اون بالایی میخوام
نه اون که باهاش پیک میخورم