نه زمین خاکِ قدیمی نه هوا همون هواست تاچشام کار میکنه هرچی که مونده نا بجاست داره از قبیله ما یکی یکی کم میشه هرچی دوست داشتمو دارم راهی عدم می شه مثل ابرای زمستون دلم از گریه پره شیشهء نازک دل منتظرِ تلنگره
غم سفره های خالی دستای نحیف مردم داغ شلاق جهالت به تن شریف مردم غم اعدام ستاره انهدام سرو آزاد تیرباران شقایق باغبانی کردن باد همه قطره های خونی که به خاکم شده فریاد همه این هایی که گفتم بغض هرروزمنه منو درمن میشکنه مثل ابرای زمستون دلم از گریه پره شیشهء نازک دل منتظرِ تلنگره