(همخوان) روز تولدت گریه هدیه دادم بابا میدونی که اِند ضد حالم بابا میدونی که عشقه اشتباهم ولی تنها چیزی که نیست زشت نوشته هامن
گفتی میکنی افتخار بهم با این که مسیرم اشتباهه اگه می شنیدی اعترافه منو میدیدی که سخت بوده اجتنابش آه دائم درگیر عشقِ کاذب این قصه ها ولی بوده مثکه لازم به اصطلاح یه دیونه که میدونه از قشر خاصه میگن من آدم بدی ام بابا از گذشتمم پشیمونم شدیدا بابا جدیدا بابا با آدمی که تو آینست غریبم بابا ولی دنیامو میچینم به سلیقم بابا آره قربون دستای پیرت یادم نمیره پنج سال پیش که روز اسباب کشی با یه دختره بودم شما کمرت گرفت پِی شهرته بودم اتفاقا تابستون کوتاهه رو گذاستیم به خیال خودم مخ زده بودم بام راه اومدی قربون قدمات بابا ببین کجا برد منو این کلمات بابا
(همخوان) روز تولدت گریه هدیه دادم بابا میدونی که اِند ضد حالم بابا میدونی که عشقه اشتباهم ولی تنها چیزی که نیست زشت نوشته هامن روز تولدت گریه هدیه دادم بابا میدونی که اِند ضد حالم بابا میدونی که عشقه اشتباهم ولی تنها چیزی که نیست زشت نوشته هامن
منو ببخش من بد شدم عوض شدم دیگه نیستم خودم تیرگی ها پرن دورم
گفتی که باید دندون پزشک شی عشقمو به رپ کردی قبول که زشت نی پریروزا دوستم زنگ زد می گفت که موزیکمو شنیده تو دندون پزشکی نیست چیزی نزدیکم الا دردم خودمو از جمع هاشون منها کردم طرفدارا میگن گم کردی خودتو من یه چی بهتر از خودم پیدا کردم الان رفیقام دکترن من عمل دارم ولی نگا اینا در عوض با هر کدوم یک از کارام خاطره دارن بشون نزدیکم با این که فاصله دارم الکی نبوده حاصل کارم نه الکی نی حاصل کارم بابا کم ندید نامردی چشمم بعضی وقتا میخوام نامرئی بشم بگو
(همخوان) روز تولدت گریه هدیه دادم بابا میدونی که اِند ضد حالم بابا میدونی که عشقه اشتباهم ولی تنها چیزی که نیست زشت نوشته هامن روز تولدت گریه هدیه دادم بابا میدونی که اِند ضد حالم بابا میدونی که عشقه اشتباهم ولی تنها چیزی که نیست زشت نوشته هامن
منو ببخش من بد شدم عوض شدم دیگه نیستم خودم تیرگی ها پرن دورم
اینو میخوام بهت صادقانه بگم زور زدم به یه کاره صادقانه بشم مرد بشم تشکیل خانواده بدم اما نشد قصم شد عاشقانه یکم الان دیگه نمومده اعصاب برام لبخند زوری میزنم تو عکس با فنام شصتا دوا میارن که مست یا خراب بشم که یادم این دردا نیان گفتی تند نرو حق داشتی مرد رپ که معلوم نی فرداش چی هست انگار هرچی که تلاش میکردم زندگی می شده متلاشی تر الان عوضیا پرن دورم از قدیما کلا همه اخویا شدن دیگه رفتنیا گمن بابا قلمِ من دست من نیست خدا مینویستش با خط تقدیر
(همخوان) منو ببخش من بد شدم عوض شدم دیگه نیستم خودم تیرگی ها پرن دورم