هلهله آغاز کن ، حالِ مرا ساز کن سازِ منی ، جانِ منی برای من ناز کن
هلهله آغاز کن ، حالِ مرا ساز کن سازِ منی ، جانِ منی برای من ناز کن
از نظر بازیِ چشمانِ تو با چشمانم از نظر بازیِ چشمانِ تو با چشمانم ولوله افتاد به شهر ، هله افتاد به شهر ولوله افتاد به شهر از نگاه کردنِ طوفانیِ تو ای جانم ولوله افتاد به شهر ، هله افتاد به شهر ولوله افتاد به شهر
منم مست و زمین مست و زمان مست شدم عاشق چشمایِ تو سرمست منم مست و زمین مست و زمان مست شبیهِ منِ دلداده مگر هست؟ شبیهِ منِ دلداده مگر هست؟
گیسوی تو شد روح و روانم آتش زده ای بر دل و جانم دلداده ی آن عشقِ نهانم آتش زده ای بر دل و جانم گیسوی تو شد روح و روانم آتش زده ای بر دل و جانم دلداده ی آن عشقِ نهانم آتش زده ای بر دل و جانم
حسِ تو نزدیک و بی تو شبم تاریک و حسِ تو نزدیک و بی تو شبم تاریک و دل من عاشق شد تو رو خدا کاری کن دل من عاشق شد تو رو خدا کاری کن
منم مست و زمین مست و زمان مست شدم عاشق چشمایِ تو سرمست منم مست و زمین مست و زمان مست شبیهِ منِ دلداده مگر هست؟ شبیهِ منِ دلداده مگر هست؟