یه روزی میری و میدونم اون روز نزدیک دل بزرگم ازت پر زخم های کوچیک دارم عادت میکنم ب این اشکای پنهونی داری بزور گذشته ها عاشق من میمونی اخه نگاه تو مثل یه آدم عاشق نیست کسی که حرفی نداره اون آدم سابق نیست قایق کاغذی من اگرچه نشسته به گل برو ولی بی جواب نمیمونه شکستن دل
لحظه به لحظه ی من با غم تو سپری شد سهم من از همه چی غصه و دربدری شد کاش یه بارم که شده حال و هوای دلت و عوض میشد لحظه به لحظه ی تو خنده به گریه ی چشمامه حقت هرچی بگی حق من همین اشکامه عکسای دو تاییمون مرحمه قلب شکسته ی همرامه هرچی گفتم مگه میشه نرو نشنیدی بگو حال منو فهمیدی جوری رفتی که تمومه گذشته بمیره دل خسته بهونه بگیره دوست دارم ولی واسه گفتنشم دیر هرچی گفتم مگه میشه نرو نشنیدی بگو حال منو فهمیدی جوری رفتی که تمومه گذشته بمیره دل خسته بهونه بگیره دوست دارم ولی واسه گفتنشم دیر
آخرش رسید روزی که خسته شی ازم گفته بودم اینو یادته آخرش رسید روزی که عکس گریه هام تو چشای بیخیالته آخرش به آخرش رسید این رابطه تا در و نبستی برگرد و عشق تو به قلبم بد کرد و قلب من نداشت انتظار این درد و از تو غیر این تب چی دارم از شبای بی تو بیزارم تو میخوای بری با وجود اصرارم پیش من بمون من هنوزم دوست دارم