پنجره رو وا می کنم آسمون نگاه می کنم اگه دیدم هوا خوب بود میام آروم صدات می کنم می چینی واسم میز صبحونه رو میشینی میگی عشقم بخور صبحونت و از تو چشمات اینو می خونم می خوای بهم بگی امروز و نرو منم تو عشقمون هنوز سرپام هنوز دوست دارم و از همین حرفا تو هم بهم میگی تو هم دوسم داری پس نرو نذار تنهام نیستی تو این خونه نه هیشکی دیگه نمی تونه جاتو بگیره و هنوز تنهام با اینکه غمگینم هنوز سرپام نیستی تو این خونه نه هیشکی دیگه نمی تونه جات و بگیره و هنوز تنهام هنوز دوست دارم و از همین حرفا بعد از ظهر خسته بعدِ سرِکار از همه عصبی واسه تو سرحال بردار شالتو من و میز شام و تو یهویی باروون میگیره شُر شُر ناودون های کوچه از باروون پر شد من و تو می رفتیم خیس بشیم با هم چترو جا گذاشتی آخ این دفعه بازم همه می دویدن برن خونه من و تو و باروون سه تا دیوونه هیشکی دیگه نبود نه هیشکی دیگه نبود منوتو ول زیر آسمونه کبود نیستی تو این خونه و هیشکی دیگه نمی تونه جاتو بگیره و هنوز تنهام با اینکه غمگینم هنوز سرپام نیستی تو این خونه و هیشکی دیگه نمی تونه جات و بگیره و هنوز تنهام با اینکه غمگینم هنوز سرپام نیستی... نیستی... نیستی تو این خونه و هیشکی دیگه نمی تونه جات و بگیره و هنوز تنهام با اینکه غمگینم هنوز سرپام هنوز دوست دارم و از همین حرفا