باور کن، صدامو باور کن صدایی که تلخ و خستهست باور کن، قلبمو باور کن قلبی که کوهه، اما شکستهست...شکستهست...
باور کن دستامو باور کن که ساقهی نوازشه باور کن چشم منو باور کن که یک قصیده خواهشه!...
وسوسهی عاشق شدن التهابِ لحظههامه حسرتِ فریاد کردنِ اسمِ کسی با صدامه!... اسمِ تو هر اسمی که هست مثل غزل چه عاشقانهست پروسوسه مثل سفر مثل غربت صادقانهست...
باور کن اسممو باور کن من فصلِ بارونِ برگم مطرودِ باغ و گل و شبنم درختم، درختِ خشکی تو دستِ تگرگم...
باور کن همیشه باور کن که من به عشق صادقم باور کن حرفِ منو باور کن که من همیشه عاشقم!...