دلتنگی درد بدیِ ولی یجوری باهاش کنار میام به روم نمیارم حتی وقتی دیوونه وار تورو میخوام حتی وقتی دارم خورد میشم دیوونه شم کلافه شم حتی وقتی حس بکنم نفس نمیکشم
نه مهربونیت گل سرخِ نه خنده هات و نه حتی ذوقت نه اینکه چقده شلوغه دورت مهم نیست برام
نه دیگه سلامت و شب بخیرت نه اینکه روزام بی تو چجوری طی شه نه اینکه چه روزایی قراره حیف شه مهم نیست برام
نه مهربونیت گل سرخِ نه اینکه چقده شلوغه دورت
سر نمیزنم به گوشی دیگه دل مگه بعد تو خوشی دیده همش غم، درد نبودت روانیم کرد رفت حال مارو خراب کردی رفتی به خدا حق نبود این نامردی این آخرا فهمیدم باهام سردی ولی باور نکردم خون منو توو شیشه کردی بعد نگاه نکردی چی سرم اومد بابا لعنتی لعنتی نامرد، نامرد
نه مهربونیت گل سرخِ نه خنده هات و نه حتی ذوقت نه اینکه چقده شلوغه دورت مهم نیست برام
نه دیگه سلامت و شب بخیرت نه اینکه روزام بی تو چجوری طی شه نه اینکه چه روزایی قراره حیف شه مهم نیست برام
نه دیگه سلامت و شب بخیرت نه اینکه روزام بی تو چجوری طی شه نه اینکه چه چیزایی قراره حیف شه مهم نیست برام