ببین ای بانوی شرقی ای مثل گریه صمیمی همه هر چی دارم اینجاست، تو این خورجین قدیمی خورجینی که حتی تو خواب ،از تنم جدا نمی شه مثل اسم و سرنوشتم دنبالم بوده همیشه بانوی شرقی من ، ای غنی تر از شقایق مال تو ارزونی تو ، خورجین قلب این عاشق
توی این خورجین کهنه شعر عاشقانه دارم برای تو و به اسمت یک کتاب ترانه دارم یه سبد گل دارم اما ، گل شرم و گل خواهش تنی از عاطفه سیراب ، تنی تشنه ی نوازش بانوی شرقی من ، ای غنی تر از شقایق مال تو ارزونی تو ، خورجین قلب این عاشق
این بوی غریب راه نیست ، بوی آشنای عشقه تپش قلب زمین نیست ، این صدا صدای عشقه اسم تو داغی شرمه ، تو فضای سرد خورجین خواستن تو یه ستاره ست پشت این ابرای سنگین خورجینم اگه قدیمی ، اگه بی رنگه و پاره برای تو اگه حتیارزش بردن نداره واسه من بود و نبوده ، هر چی که دارم همینه خورجینی که قلب این عاشقترین مرد زمینه بانوی شرقی من ، ای غنی تر از شقایق مال تو ارزونی تو ، خورجین قلب این عاشق