هی من همون یاغی وحشی ولگردیم که تویه غرب میچرخه دنبال محبت سر پایین با همه رنگ موادب سنگین مرتب عاشق یه عاشق دیوونه عاشق همین خونه های ویرونه دل دادم به تک تک کوچه هاش قصه مون مثل لیلی و مجنونه میسازم یه آشیونه با این خیال نا خوش و نا میزونش خودم توو غربت دنیا ولی همه هدف هام وصله به راه خونه میسازم این سگ مصبو همین عمر دوروزه بد مصبو شاید واسه اینکه بد مستم اگه شروع کنم باید رسما تموم منه خسته ی مثلا جوون با دوتا چشم تره قرمز کبود همه عمرمو گشتم نبود همه اثرام سوختن و هدف هام تموم ولی باشه هیچ مشکلی نداره و ایرادی نیست اصلا لازم باشه صد دفعه میسازم من دیگه اینو خوب فهمیدم که واسه بُرد مهم نیست چند دفعه میبازم پس بگو از چی بترسم من که خودم رسما یه عمره اسیر مغزم
بم بگو بگو بم بگو چیه چرا آخه من بگو من که یه عمره بی تقصیر نشستم
یا رَب بگو یا رَب بگو چی بوده این گناهم
یا رَب بگو یا رَب بگو چی بوده این گناهم
(آره یا رَب بگو)
اینا میگن یه آدم بدم من یه عالمه زدم از بچگی انقد خوردم فرو رفتم تویه حالت خفن اینا منم یه عالمه زدم خب منم یه عالمه زدم الانم دیگه رسما شدم یه آدم خوب پُره عادت لجن من یه آدم آدم زدم کل با من بَدن مثل ایرانه وضعیتم لای لاشخورا موندم رو حالت خطر من خودم میخواستم نرم بر نداشتن دست از سرم عینه چندتا لاشخور گرسنه باز چسبیدن بم از هر طرف
پس بگو از چی بترسم من که خودم رسما یه عمره اسیر مغزم
بم بگو بگو بم بگو چیه چرا آخه من بگو من که یه عمره بی تقصیر نشستم