من روحم و از تن جدا کردم تا روح تو توی تنم جا شه من غیر ممکن ها رو میتونم وقتی که پای تو وسط باشه وقتی که دل از اختیارم رفت هرچی به غیر از تو رو دادم رفت وقتی کنارت زندگی کردم من زندگی کردن و یادم رفت
بعد تو با دنیا وداع کردم بغضی حریف التماسم نیست خواب و خوراک از روزگارم رفت بعد تو به چیزی حواسم نیست
دنیای من مغرور و محکم باش خیلی صبورم که نمی میرم چه با شکوه از پیش من میری من غیر زیبایی نمی بینم
بعد تو با دنیا وداع کردم بغضی حریف التماسم نیست خواب و خوراک از روزگارم رفت بعد تو به چیزی حواسم نیست بعد تو با دنیا وداع کردم بغضی حریف التماسم نیست خواب و خوراک از روزگارم رفت بعد تو به چیزی حواسم نیست بعد تو با دنیا وداع کردم