احتیاج دارم به یه خوشحالیه از ته دل به خندیدن بدون مکث بدون مصرف جنس به نور بیرون این دیوار این روزا احتیاج دارم به قبلنامو دیوونه بازیام به همکلاسیام احتیاج دارم احتیاج دارم بگی حق نداری بری وایستا باهم بریم بگی مُراقب باشم موقع رانندگی قرض اگه خواستم ازت راحت بدی احتیاج دارم به تو به گفتن از حالم به تو انقد دست گل اب بدیم بگن نه تو آدم بشویی نه من آدم بشو احتیاج دارم بریم یه ماه شمال باشیم بعد از جنوب درایم اصلا احتیاج دارم دیگه بریم نیایم یه چند ماه از زندگی رسید نخاییم کِر کِرِه دُکُون و بکشیمش حرف بزنیم ببینیم حرف کی تو دل کیه کدوممون گیره چیه کی گیره بدهیه کی میتونه از اونیکی یه دستی بگیره
من تو ما اگه هممون بخاییم خاک میکنیم هرکی زدمون به خاک اون موقع ماییمو هرچی دلمون بخاد
بهت همه گندامو بگم بشنوی و یدونه چرا نگی اگه رد اشک و تو چشام زدی یجوری که خورد نشم بیوفته نگات زمین بزامافکر کنیم به چشت ادمیم حتی اگه دیدی نیستو مهمون و فلاکسمیم بهت احتیاج دارم بیا لااقل وقتی خوشحالم بیا تا از پشت بوم نیوفتادم بیا تا وقتی وقت دارم باشم بیا بیا دست بنداز دور گردنم بلند بخند به جوک مسخرم انقدری خاطرمو جمع کن از خودت ببینم بهت هرچی حرف بود تو دلم زدم شاید اصلا احتیاج نشد احتیاج نداشتم احتیاج نبود خانواده بود و سلامتی بودو یخورده پول بودو رفیقام تموم شاید اصلا بخشید دیگه مرگ بر گفتنامون و نشنید دیگه هیجا نلرزید هیشکی نبود بگه نون تو سفرش نیست
من تو ما اگه هممون بخاییم خاک میکنیم هرکی زدمون به خاک اون موقع ماییمو هرچی دلمون بخاد