آهنگ سایه ها سیجل نسیم مجیکو از سپهر خلسه

(کورس - مجیکو)
هر بار که بودیم بد شانس یه جا
خراب شد یکم اعصابِ ما
دوباره الساعه ما برق زدیم شدیم دور از سایه ها
چون همیشه موده خوبم بوده بام
خورشید توی روزم بوده بام
بذار بسوزن که نمی تونن
بذارن حتی سر سوزن توی ما

(ورس۱ - سیجل)
خوشبختی رو نمیشه داد با شانس توضیحش
مزش میره انگار آدامس موزیه
مثل دختری که آژانس دزدیدش
بغل لاستیکِ زاپاس برد زیرش
هیچکی هیچی نگفت به امید اینکه
خدای اون بالاست دزدگیرش
فکر نکن هیچ وقت کونم سر چیزای مسخره میسوزه
تنها چیزی که ندارم حسرت دیروزه
البته هردفعه مغلطه میونه دوستا اومد
گفتیم تقصیر ما نیست وضع بده ایرونه
یادمون میره همش ایرون ماییم میلیون هاییم
پس غمو بده بره بیرون دایی
نه نگو بهم موده تیم بود پایین
که خدا بالا سرمونه
موقع پرواز آره بال و پرمونه
وقتی اونو داری مگه میشه خوشحال تو نری خونه
پس بخند که قهقهت تنها صدای خوب تو این منطقست
مثل نور خورشیده دم پنجرست
صدای اونه اذانه من ساعت پنج عصر

(کورس - نسیم و سیجل)
هر بار که بودیم بد شانس یه جا
خراب شد یکم اعصابِ ما
دوباره الساعه ما برق زدیم شدیم دور از سایه ها
چون همیشه موده خوبم بوده بام
خورشید توی روزم بوده بام
بذار بسوزن که نمی تونن
بذارن حتی سر سوزن توی ما

(ورس۲ - خلسه)
زندگی هیچ چیش از قبلا معلوم
نیست جز یه چی میشه حتما تموم
پس حلاله نذار بشه اصلا حروم
آقا جکو جانی داشیامم هستن پهلوم
عمو توی تنها میشه خوشبخت باشی
نی تو دادگاه خدا کسی کت شلواری
ما قدرت داریم که منفیارو بکنیم مثبت دایی
قدر مطلق ماییم جرعت داریم که از ترس میاد
ایمان اونی داشت که شک کرد زیاد
عشقه رسیدن  پای رفتن میخواد
آره کاره ما توی دفتر صد برگ میاد
اینا بزرگ شدنو توی خوداشون گمن
دعوا میندازن که جدامون کنن
یاد بچگی بخیر کل گناهمون دو نخ مارلبرو بود
بکنیم شش ها مونو تلخ
حق حرف زدن میخوان برای حرف حق زدن
مرگ چند قدم عقبمه
میرم سمت مقصدم
درک فلسفش مشکله
بشو غرق منظرش

(کورس - نسیم، سیجل و مجیکو)
هر بار که بودیم بد شانس یه جا
خراب شد یکم اعصابِ ما
دوباره الساعه ما برق زدیم شدیم دور از سایه ها
چون همیشه موده خوبم بوده بام
خورشید توی روزم بوده بام
بذار بسوزن که نمی تونن
بذارن حتی سر سوزن توی ما

(ورس۳ - خلسه و سیجل)
دنیامون کثیفه پس چشماتو بشور
غمامون ابدی و عشقامون یه روزه
دنیامون یکی ولی فکرامون یه جور نیست
نذار دلا واسه فردامون بسوزه
خشم فرق بین فریاد و یه زوزه
دنیات پارست تو یه خیاطی بدوزش
موفقیت دودش میاد بعد دو نخ خریت
دایی یاد بگیر خوب بشی تو از بخیت
آره موقتی ان همه خوشیای دنیا
تو که حقیقتو کشتی پای رویا
توکه سرنوشتتو گذاشتی پای خودکار
کی بود جز خودت پشتیبانت داش

تو تاریکی بگو که خورشید داره صبحا باید پاشی روی دو پات
که فرقت با حیونه
اشکتو سیلونه
مرد باید بجنگه حقشو به زور عرقش بگیره
تو قفسش یه شیره
تا که واستاده تو کفنش بمیره
اینا درس نیست تجربه ست همش
گیر نکن اینقدر تو بحثو فلسفش

(کورس - نسیم، سیجل و خلسه)
هر بار که بودیم بد شانس یه جا
خراب شد یکم اعصابِ ما
دوباره الساعه ما برق زدیم شدیم دور از سایه ها
چون همیشه موده خوبم بوده بام
خورشید توی روزم بوده بام
بذار بسوزن که نمی تونن
بذارن حتی سر سوزن توی ما