هر دفعه که بارون حال منو داره هم پای اشک من بی وقفه میباره شب های بی خوابی چشمامو میبندن غمنامه اشک تلخی لبخندم برای برگشتت هرچند دیگه دیره دلتنگ تو میشم بارون که میگیره بین من و چشمات دیوار تردیده چشمام دیگه از این شک تو ترسیده مثل خوره افتاده یاد تو به جون خونه که هر طرف میرم منو سمت تو میکشونه مثل خوره افتاده یاد تو به جون خونه که هر طرف میرم منو سمت تو میکشونه
هم خونه قلبت سو تفاهم بود حتی نفهمیدی این یک توهم بود احساسمو کشتی دیگه نمیخندم باز اومدی اما نه دل نمیبندم مثل خوره افتاده یاد تو به جون خونه که هر طرف میرم منو سمت تو میکشونه مثل خوره افتاده یاد تو به جون خونه که هر طرف میرم منو سمت تو میکشونه