آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار از دست رفت صبرم، ای ناقه! پای بردار ای ساربان، ! خدا را؛ پیوسته متصل ساز ایوار را به شبگیر، شبگیر را به ایوار در کیش عشقبازان، راحت روا نباشد ای دیده! اشک میریز، ای سینه! باش افگار ما عاشقان مستیم، سر را ز پا ندانیم این نکتهها بگیرید، بر مردمان هشیار در راه عشق اگر سر، بر جای پا نهادیم بر ما مگیر نکته، ما را ز دست مگذار در فال ما نیاید جز عاشقی و مستی در کار ما بهائی کرد استخاره صد بار