باز باران میزند بر سنگفرش این خیابان باز تنهایی و یادت باز این حال پریشان
دلم میخواد وقتی بارونه وقتی که قلبم از غصه داغونه کنارم باشی تا بهت بگم چه حالی داره قلب دیوونه وای از روزی که قلب من از تو دور بشه وای از روزی که قلب تو مغرور بشه
آه باران آه باران سینه ام غم دارد امشب چهره ی معشوق را کم دارد امشب خانه ام تاریک و سرد سینه ام دریای درد امشب از بهر خدا بر من مبار
بشکند دوری تو بغض پنهان مرا آخرین دلواپسی میکشد جان مرا یا مکن قصد سفر یا مرا با خود ببر این شب تاریک من با تو میگردد سحر
آه باران آه باران سینه ام غم دارد امشب چهره ی معشوق را کم دارد امشب خانه ام تاریک و سرد سینه ام دریای درد امشب از بهر خدا بر من مبار