هر چی دارم ساختم خودم اَ اینکه دیوارِ دیروز امروز شده پله ام اَ اینکه توو تیمم کسی نمیزنه دورم سلامتی همشونا اول اما خودم نتیجه داد انتخابِ خوب بعد از اینهمه خطا و اشتباهِ لوس قول دادیم به هم دیگه تهِ قصه باشه نور هِی هُل دادیم همو اَ تو جایگاه به زور تا شد اشتهائه کور ، خب رپ مثِ دریچه دنیامو کرد با منی چفت حرفام هم که رو شبیه شعر میزنم داده نتیجه تا الآن منو اندیشه ، نقابو کَندیم اَ ریشه این بار هم مثِ همیشه موزیکه باید چَکی شه تفریح بود تا حالا ، من بعد هم همینه برعکس چاق*لا ، تخ*مه جریمه بگو بکنن ضمینه ، ما لای پامون عضیمه پَرچمم که اگه قدیمه بالاست کجا بزنیمش
[کورس – اپیکور]
کفتارا دورم ، کفتارا دورم من بال میزدم میدیدم از بالا خودمو نمیتونست کسی منو بشناسه انقد کوبیدم تا آماده ی جنگ حالا شدم و ساختم بعدو ساختم قبلو ، ساختم از نو فقط تا شناختم عقلو اصلا حس نکردم نه فشار نه دردو از خودم کشیدم بیرون هم هار هم جَلدو
[پل یک – اپیکور]
رو تنم اگه فقط جراحته شبِ زمین خوردنم واسه من ولادته فک کردی با تو پریدنم اَ رو حماقته تو پشتِ ما رو بزن ، واسه ما حجامته
[ورس دو – حصین]
آدمم باس رد کنه بره کم کنه گله پُر بیاد دست خالی بره ولی حیف ، مثِ خودت حیوون دوپام منم حیرونِ خدام فقط تهشو میدونم چی میشه میریم خوشحال میکنیم گشاد دنیارو میدیم بره ببینیم که خونه کجاست اونی که مثلِ منه میدونه این روحه مُشاست دروغه شانس پ دنبالِ طولِ موجاست میخواد برسه به حقیقتِ خودش این روزا اونی که زده طبیعت و دورش واسه همه خوبو میخواد الی برا خودش چون این دنیا رو متر کرد اَ شریعتو پُلش دید حالِ دلا خوب نی توو آدما نمیگم که حق بدی بهم ها ولی بدون اگه امروز بدم چون زدن رفیقای دیروز پشت سرم ولی خب
[کورس – اپیکور]
کفتارا دورم ، کفتارا دورم من بال میزدم میدیدم از بالا خودمو نمیتونست کسی منو بشناسه انقد کوبیدم تا آماده ی جنگ حالا شدم و ساختم بعدو ساختم قبلو ، ساختم از نو فقط تا شناختم عقلو اصا حس نکردم نه فشار نه دردو از خودم کشیدم بیرون هم هار هم جَلدو
[پل دو – اپیکور]
رو تنم اگه فقط جراحته قانونِ ما جنگِ رو در رو با شرافته همین که نقش بهشون دادی براش ضمانته دیدی توو مهره سوخته ها چقد شباهته
[ورس سه – حصین]
آره دیدم همشونو رفیق این بازیِ چهره هاست همه توی یه فیلم اسمشم دیدگاه منه دنیا چرخید تا بخونمش من رو بیتِ سفید چش وا کردیم همه این پایین توو مسیرِ ممتدِ آلوده به زیبایی وسطِ یه جنگ بین سفیدی و سیاهی من دنبالِ حسی ام بالاتر از بینایی بفهمم جز تنم دیگه چیه سهمم فهمیدم فقط باید رد شدم باز ولی رو به رومه جنگل که گفت رحم آفته نرو راهو برگرد
[اوترو]
این راهی که تو داری میری من خیلی وقته رفتم تغییر ا اون باوره قبلی ، جز اون کسی داوره من نیست طبیعت یعنی همون مادرِ وحشی