نموند حرفی انگاری همه چیو حیف کردیم خب دیگه تمومه من از فکرت از اینکه شاید یه روز برگردیم خستم خوب معلومه نه موندن سادس، نه میره یادم خیلی سخت شد، همه چی آخر قبلا شاید، نبودت راحت بود
کاش می دونستم من زود یه چیزی کم بود اما موندم انگاری مجبورم هی فکر فکر باورش سخت بود اما خوبه همه چی از دور فهمیدم زود یه چیزی کم بود اما موندم انگاری مجبورم هی فکر فکر باورش سخت بود اما خوبه همه چی از دور همه چی از دور
الان هم خیلی وقته روزامون رفته هر روز بحث و هر دومون خسته آره خیلی وقتا آسونه حرفش ، نه؟ نه موندن سادس، نه میره یادم خیلی سخت شد، همه چی آخر قبلا واسم همه چی راحت بود
کاش می دونستم من زود یه چیزی کم بود اما موندم انگاری مجبورم هی فکر فکر باورش سخت بود اما خوبه همه چی از دور فهمیدم زود یه چیزی کم بود اما موندم انگاری مجبورم هی فکر فکر باورش سخت بود اما خوبه همه چی از دور