اگه از پیشِ من دوری ، به این دوری تو مجبوری میدونم زنده ای اما میدونم زنده در گوری به دام افتادی بدجوری میری یک گوشه میشنی و پنهون اشک میریزی میدونم مثلِ پاییزی که رفته نور از اون چشمایِ خوش رنگت میدونی یک نفر تنگِ غروبا میشه دلتنگت نمیبینم اما میدونم گیری ، اما میدونم درگیری میدونم همین روزا تو میمیری ، آخه داره قلبم میگه دیگه واسه همیشه از دستایِ من میری نمیبینم اما میدونم گیری ، اما میدونم درگیری میدونم همین روزا تو میمیری ، آخه داره قلبم میگه دیگه واسه همیشه از دستایِ من میری میری یک گوشه میشنی و پنهون اشک میریزی میدونم مثلِ پاییزی که رفته نور از اون چشمایِ خوش رنگت میدونی یک نفر تنگِ غروبا میشه دلتنگت کجایی ماهِ زندونی ، کجایی ماهِ زندونی من هم زندونیم مثلِ تو میدونی؟ نمیدونی که من هم اشک میریزم واسه عشقِ تو پنهونی نمیبینم اما میدونم گیری ، اما میدونم درگیری میدونم همین روزا تو میمیری ، آخه داره قلبم میگه دیگه واسه همیشه از دستایِ من میری نمیبینم اما میدونم گیری ، اما میدونم درگیری میدونم همین روزا تو میمیری ، آخه داره قلبم میگه دیگه واسه همیشه از دستایِ من میری