چه حرفی, چه حرفی تو نگاهت هست که چشمات زندگی داره که این دنیای تکراری کنارت تازگی داره همیشه؛ همیشه بین ِ عقل و عشق یکی همدست آدم نیست از عشق همینو میدونم که هیچوقت دست ِ آدم نیست یه جا تسلیم عشق بودن همه دیوونگیت میشه کسی که فکرنمیکردی تموم زندگیت میشه چه دنیایی به من دادی به من که دل نمیدادم چه عشقی تو دلم گُم بود که با تو یادش افتادم
کجا مارو رسوندیمون که راضی ام به تقدیرم خودم دارم از اون راهی که میترسوندمت میرم کجا مارو رسوندیمون که واسم باورش سخته کنار تو کسی میشم که انگار تازه خوشبخته یه جا تسلیم عشق بودن همه دیوونگیت میشه کسی که فکرنمیکردی تموم زندگیت میشه چه دنیایی به من دادی به من که دل نمیدادم چه عشقی تو دلم گُم بود که با تو یادش افتادم