باران برسان به عشق دل سنگی ما سلام ما را باران تو به یاد او بیاور کمی از خاطره ها را باران نگران و تو داشته باش هوای چتر او را باران تو بگو به باد که سمت ما بیاورد کمی از عطر او را
باران ببین دلواپسم من به درک که بی کسم من از او دورم و تو مواظبش باش ای نام تو خود قسم من که به تو نمیرسم برسد به گوش تو صدایم ای کاش
پایان گرفتی عشق تو پایان ندارد سردی احساس تو را آهن ندارد من سوختم من باختم هر لحظه گر چه این حرفها در عاشقی گفتن ندارد
باران ببین دلواپسم من به درک که بی کسم من از او دورم و تو مواظبش باش ای نام تو خود قسم من که به تو نمیرسم برسد به گوش تو صدایم ای کاش
باران ببین دلواپسم من به درک که بی کسم من از او دورم و تو مواظبش باش ای نام تو خود قسم من که به تو نمیرسم برسد به گوش تو صدایم ای کاش