نشد بشم اون شازده اون مرد که یه روز میاد با یه اسب قشنگ میبرتت از این شهر سرد نشد که ماه بتابه رو ما بریم بیرون از زیر این سایه ها نشد بره از رو سرمون این ابر سیاه تو اگه بی من بهتری ترجیح میدم بری ولی قبل رفتنت بیا دستمو بگیر من قول میدم بهت یه جا شاید بهشت ما بازم با همیم
نشد بدم دنیامو برا خنده هات نشد بیای فرش کنم کوچه رو برات نشد زمین برقصه با سازمون نشد نری نبری قلبمو همرات تو میری ولی شعر میشی تو کتابم یه رویای محال توی خوابم منم لای ابرا دنبالت میگردم تا شاید یه روز یه جا با بارون بیای بازم تو اگه بی من بهتری ترجیح میدم بری من قول میدم بهت ما بازم باهمیم ما بازم با همیم تو اگه بی من بهتری ترجیح میدم بری ولی قبل رفتنت بیا دستمو بگیر