پایدار یادمه نبودن دور و ورم چیزایی رو که الان میبینی یادمه میگفتم حقیقته بهم میگفتن تو سراب میبینی شب هم شده بودش قفل و میله میتونی بپری تو با ویزا شهرت با پوس خند میگفتش اسکلی بهم منم صدا میزدمش مونالیزا زدیم و پروندیم کنتورا رو گاز دادیم سوزوندیم موتورا رو پی رویاهامو چشام جلو پامو نه ندیدم دیوار جلو راهمو داشی
کاش میشد بگم روح اهریمنی تو وجودِ من و قلبِ منی ولی بار اومدم تووی شهر عجیب توو دلِ ایران و بعد غرب وحشی بهم گفتن خواسته هام سهم من نیست هیچ گوشی شنوا به حرفِ حق نیست خواستم بم بگن که حد من چیست ولی نداره هدفم حدی نه نیست شکافتم خودمو از رگ و از بیخ ریختم تو شعرام هر زهر و سمی انعکاس هر درس و هر درک و فهمی حالا تا ابد باهامه هرکی فهمید
میشناسمش ، میشناسمش انگار راهمو ، انگار قبلا یه جایی دیدمش قبلا دیدمش جایی میشکافمش ، رساله رسید هی سالا رو ابدی ، ابدی مثل همیشگی آیت الترپ
نقد بده باز ، چشم و صحنه به ماست چپ بره راست بازی بسته به ماست شانس ما نیستش بسته به تاس اومده اینجا تو عرصه بتازه قرار نیست حتی محض خنده ببازی نمیده مغزه اجازه ، نمیره قلبه اجاره جیغ میکشم برا ما هی زیر دست میاد قمه داد هی! بدمونو میگن چون بیکارن من پیش میاد برام کار هی تو هم چاه بکَن برام باز یا خواستی کف بزن برا ما هی بیتو جر میده الان دارا تیمه من یکه همون گارده
انگار برگشت ورقه باز امضامم ده ساله زیره سنده داش توسعه پایدار یه جور سند خاص قبیله رو ساخت عرفان با کلمه هاش نشو درگیر بهونه درگیر زمونه عرف درگیر تغییر درونه هرچی توو قلبته مسیره همونه بالا بری پایین بیای تفسیرش همونه شیرین میشه طعم تلخی زبونت پر نور میشه تصویر شبونه داستانا بلوف یا تعضیه نبوده تلف راهی نشو که تاثیرش نمونه