چلچله برمیگرده خونش گرد یه راه دور رو شونش خستگی آب میشه تو چشماش میچکه رو خاک لونش اون دوست داره بمونه راهی نشه شبونه اون میمیره برای بوی خونه قصه هاش از من و تو بیشتر غمش غم هزار کبوتر با خبر از غریبه بودن تشنه ی دستای خودی تر اون دوست داره بمونه راهی نشه شبونه داد میزنه میمونم دوسِت دارم همخونه ببین چطور شعرمو دیوونه وار می خونم میخوام از غربت بگم من طعمشو میدونم
چلچله برمیگرده خونش گرد یه راه دور رو شونش خستگی آب میشه تو چشماش میچکه روی خاک لونش
اون دوست داره بمونه راهی نشه شبونه داد میزنه میمونم دوسِت دارم همخونه ببین چطور شعرمو دیوونه وار میخونم میخوام از غربت بگم من طعمشو میدونم
چلچله برمیگرده خونش گرد یه راه دور رو شونش خستگی آب میشه تو چشماش میچکه روی خاک لونش چلچله برمیگرده خونش گرد یه راه دور رو شونش چلچله برمیگرده خونش چلچله برمیگرده خونش