می خواستم بهت بگم برگرد ولی چیزی نمونده بین من و تو مثل قدیم عشقی نمونده می خواستم بهت بگم برگرد ولی جایی نمونده (۲)برا تو برامن برا ما ، هی دیشب خوابتو دیدم هی ، (دیشب خوابتو دیدم) (Arta) یه جای سرد ، میبارید..حسابی برف گفتی بغلم کن سفت به جای این حرفا اون فقط یه نقاب بود که باشی گرم ، هه بخوابی تخت ، اشکالی نداره
کوش اون روزا رفت ، بودم اون دور دورا من اینجا روز بود اونجا شب ، بازم خوب بود اون با من گفتم صبر کن نرو ، نبند از پشت درو روم تلفنو قطع کنولی...نباش بد دختر و
تو که می خواستی خود منو چی شد الان داری در میاری کفر منو بیخود اگه هر دفعه من مشکلم و می گفتم گوش می دادی به جای فحش به من و بی تو فقط مغزم و میخوره این خوابای بد مخصوصا حالا که رفتم نذاشتم راه برگشت