من دلم سفر میخواد اگه ، همسَفرم تو باشی خونه قصر و پادشهاش من و ، تاجِ سرم تو باشی دلم دردسر میخواد اگه ، دردسرم تو باشی من لَم بدم جلوی شومینه و اگه ، در بزنم تو باشی دلم یه حسِّ خوب میخواد حسِّ خوب یعنی صدای پات تو خونه سَرِت رو پام تو حیاط و بهم بگی ستاره هات کدومه حسِّ خوب یعنی طعم لبهات ، که مِثه همیشه خوب و داغه حسِّ خوب ، همون عطر عشقته ، که میپیچه تو اتاقت
حسِّ خوب ، یعنی تو یعنی من یعنی بفهمی آدما کلاً اینن یه سری رو ترجیح میدم خُب نبینم ، ولی ، یه سری مِثه تو خوردنیَن حسِّ خوب ، یعنی تو یعنی من یعنی بفهمی آدما کلاً اینن یه سری رو ترجیح میدم خُب نبینم ، ولی ، یه سری مِثه تو خوردنیَن
حسِّ خوب ، یعنی تو یعنی دوستات ، یعنی آرامش یعنی بوسات حسِّ خوب ، یعنی من اوستا و تو ، تنها شاگردِ اون سال حسِّ خوب ، یعنی کار پول ساز ، چِشمِ رنگی مِثه مال روسا حسِّ خوب ، یعنی من و تو و دخترمون تو مزرعه شمال روستا حسِّ خوب ، یعنی نقشه بچینی یه شب در میون خواب بچه ببینی ولی حسِّ خوب ، یعنی حرف بی نینی یعنی با کلّه بری تو ظرف فیرینی
سَرِ صبح پا شدیم از خواب و دوست نداریم از جامون پاشیم حال میکنیم ما فقط با هم چون ضدِ دنیا و قانوناشم چه خوبه من با تو ، شبمو صبح کنم از کوره در بِرَم و تو کُنی کنترلم چه خوبه پیش تو من ، روزامو بگذرونم شبا چشای نازت خواب منو بپرونن
تو ، بذاری چایی رو دَم زیرش و کم کنی بدویی بیای پیشم من که با یه خنده سیاه میشم پس دیدنِ تو خوب نی زیادیشم تو دنبال آرامش دوس نداری درگیرِ کارا بشی وقتشه بِکَنی از همه و واسه ی شروعِ جدید آماده شی
حسِّ خوب ، یعنی تو یعنی من یعنی بفهمی آدما کلاً اینن یه سری رو ترجیح میدم خُب نبینم ، ولی ، یه سری مِثه تو خوردنیَن حسِّ خوب ، یعنی تو یعنی من یعنی بفهمی آدما کلاً اینن یه سری رو ترجیح میدم خُب نبینم ، ولی ، یه سری مِثه تو خوردنیَن