من برهنه،هر چه هستم فراز و بالا یا که پستم قصه ی فتح یا شکستم هر چه نیستم هر چه هستم همین غنیمت که از خودم رستم
تو پشت آینه در حجابی گریخته از خود در نقابی غرق وحشت در گریزی با حقیقت در ستیزی همیشه خسته،همیشه پاییزی
تو با صداقت ننشستی یه لحظه در خود نشکستی نگو رفیق آینه هستی تو خالی از عشق از خودت پر منو شکستی با تمسخر تو رو کدوم برج با کی نشستی؟ من و تو هیچیم باورم کن اگه بدم من بدترم کن حقیقت اینه ما سرابیم به اسم دریا تو کتابیم من و تو هر دو تو عالم خوابیم
من برهنه هر چه هستم،فراز و بالا یا که پستم قصه ی فتح یا شکستم،هر چه نیستم هر چه هستم همین غنیمت که از خودم رستم تو پشت آینه در حجابی،گریخته از خود در نقابی غرق وحشت در گریزی،با حقیقت در ستیزی همیشه خسته همیشه پاییزی تو با صداقت ننشستی،یه لحظه در خود نشکستی نگو رفیق آینه هستی تو خالی از عشق از خودت پر منو شکستی با تمسخر تو رو کدوم برج با کی نشستی؟ تو با صداقت ننشستی،یه لحظه در خود نشکستی نگو رفیق آینه هستی تو خالی از عشق از خودت پر منو شکستی با تمسخر تو رو کدوم برج با کی نشستی؟ تو با صداقت ننشستی،یه لحظه در خود نشکستی نگو رفیق آینه هستی