من و تو با لب تشنه تن خسته لب یک چشمه رسیدیم پیش رومون آب زمزم سوختیم اما قطره ای هم نچشیدیم
من همیشه با تو از روزای آفتابی می گفتم بهترین ترانه رو با صدای تو می شنفتم تک سوار تو رسیده در بیا از کوه سپیده کی به جز من برات از عاشقی گفته کی به جز من همه حرفاتو شنفته دلتو بزن به دریا بگذر از طلوع فردا سفر ما از غروب تا به غروبه اولین همسفرم اهل جنوبه
من و تو با لب تشنه تن خسته لب یک چشمه رسیدیم پیش رومون آب زمزم سوختیم اما قطره ای هم نچشیدیم ..
عاشقیم ما عاشق تنهایی تلخ شبونه عاشقیم ما عاشق اشکای گرم عاشقونه
من و تو با لب تشنه تن خسته لب یک چشمه رسیدیم پیش رومون آب زمزم سوختیم اما قطره ای هم نچشیدیم
شبم از حادثه زخمی رنگ لاله صبح صادق همه ی آدمای دنیا بسیجن دشمنانه واسه فتح قلب عاشق رنگ آفتاب هم پریده آخرین لحظه رسیده سهم ما همینه که جدا بمونیم پر فریاد اما بی صدا بمونیم