جلو آیینه وایستادو در حسرت که چه روزایه خوبی بود و از دست رفت که چه گناهی بود که ازش سر زد که دیگه دور شده بود از مقصد
رفتن دیگه همه از دم تنهاش گذاشتن دیگه اونو رسما اونی که زمانی از همه بوده برتر حالا با دستایه خودش شده پرپر
جوونی که پشتش خمیده رنگ از چهره خشکش پریده تازه مصرف کرد و نئشه بود ولی دوباره دچار رعشه شد
من یادم نمیره روزایی رو که اون مادر چطوری یه گوشه میگرفت ماتم نمی دونست بکنه این و باور که بچش تو دام یه نامرد بیافته تو جامعه با سر بخوره رویه زمین و بگه بازم هیچی مهم نیست که ببازم همه چی رفت به باد
دستم رفته رو نبضه حست حالا که دیگه کاره تو حبسه جسمته تو یه زخمیه صد در صدی که به رویه خودت حالا یه ضربدر زدی میگن که آدمی که خواب باشه صداش کنی میتونه ز خواب پاشه ولی، تو خودتو زدی به خواب شنا بلد نیستی ولی زدی به آب
بدون هر کس رفته از این مسیرو از دست و رفته شده اسیر پس هست به نفعت تو اینو بدون هر چند که سخته تو ولی بتون
بتون اون نمیتونه که رو پاهاش وایسته کسی چه میدونه که یه روزی که نداره پول دوا اون تزریق کنه آمپول هوا
واسه پول دوا مونده یه راه دیگه که شستن شیشه ماشینا تو ترافیکه تا میره جلو که بکنه شروع به کار صاحبه ماشینه میگه برو کنار متنفر چشماش و بهش دوخت یاد گذشته افتاد و دلش سوخت از روزایه خوبی که رفتنو حالا دیگه زیر خاطرات بد دفنن این مرهم درد اون مرده اونو از همه دردا دور کرده مرهمی که اونو نابود کرد خیلیا رو روونه تابوت کرده
اومد حتی نامزدش و با نئشگیه مواد طاق زدش حالا اونه که تو دلش شبا تکو غریبه که حالا میگه دیگه رسیده به آخر راه
من میگمو اون داره هی میره نمیدونه که جلوش میدانه مینه نرو جلو تا بتو بگم من علتش که ته این راه مرگه و ذلتش
تو کسی شدی که حالا یه شبگرده منتظری که اون روزا برگرده نه، تو رویایه نئشگی برگرد تو به دورانه بچگیت
گونه هات دیگه شده از اشکه تو خیس وقتی میاد سراغه تو گشت پلیس تو گذشته آب از سرت که تاثیر مواد لامصبه
وقتشه تصمیم بگیره ترک کنه یا زیر تزریق بمیره به خودش گفت، خودتو بساز میتونی چرا داری خودتو قصاص می کنی
وقتشه دیگه پاشو به قصد کشت پس از جاش بلند شد با دسته مشت اعتیادو کنه مث موج ویران تا که برسه به روزای اوج ایران