من برم هیشکی تنها نمیشه بغض ابری برام وا نمیشه طفلکی مادرم بعد من حتما افسرده میشه
کاش میشد اینو لااقل بدونی موندم اینجا که تنها نمونی عاشقم واقعا نه از این عشقای یک قرونی
زندگی عین دریای بی آب من همش راه میرم بی تو توو خواب مثل یک کوری ام که عصاشو داده به دست یک کرم شب تاب آخه تو چی میدونی ازم که رو تنم جای چنگال گرگه پا گذاشتم رو قلبم که له شم ما کوچیکا خدامون بزرگه
من برم هیشکی تنها نمیشه بغض ابری برام وا نمیشه طفلکی مادرم بعد من ...
خیلی سالارو یادم نمونده دورمم خیلی آدم نمونده من هنوز حرف دارم با چشات درد و دل کم نمونده
زندگی عین دریای بی آب من همش راه میرم بی تو توو خواب مثل یک کوری ام که عصاشو داده به دست یک کرم شب تاب آخه تو چی میدونی ازم که رو تنم جای چنگال گرگه پا گذاشتم رو قلبم که له شم ما کوچیکا خدامون بزرگه