(SR خشایار) این زندگی تشه ولی باتو میشه روزا بهترشه دیگه باتوام به این فکر نمیکنم که شاید بشه شایدم نشه این حسه ما همش اصله برا بقیه فقط حرفه این رابطه هم قشنگه همم امنه دلخوری نداریم از همم که . کجا یه جای خالی هست با تو توهم عین منی اون یکی نیممی جدی میگم اینو با تو پنج تا حساب میشه یکی میزنی خیلی دیدنی ایم با هم ببین این یعنی
(همخوان) مثل روز روشنه که من دوست دارمت
(ساعی) شاد بوده من اونجا بودم گریه ابغوره من اونجا بودم میگفت سختیا بدجور اسونن من اونجا بودم میگفت از تو داغونم من اونجا بودم میخواست دوست صمیمی من اونجا بودم میکرد تودل غریبی من اونجا بودم فکر قوت قلب بود من اونجا بودم میگفت کمک من کو ؟ من اونجا بودم میداد روزیمون تپل سود من اونجا بودم سفره کوچیک بود بزرگ بود من اونجا بودم احساس عشق میخواست من اونجا بودم چه سالم چه بیمار من اونجا بودم من اونجا بودم تا یه خرده ترسیدی من اونجا بودم تا گم شدی تو بُعد هر چیزی هیچ جوره این رابطه نداره افت تدریجی حتی وقتی سرد باشه با هم پخته تر میشیم
(همخوان) مثل روز روشنه که من دوست دارمت
(مافی) روزات آرومه باهام آرامشت من یه نفرم تگرگ بارونه یا باد مهم نیس پیشت من یه نفرم با کی میسازی یه لحظه قشنگ من یه نفرم با کی میسازی یه نقشه هدف من یه نفرم حتی روزا سردشه به درک پشتت من یه نفرم خودت نمیدونی چه حسی هستی مثلت نیس انرژی اصلی یه مثال ساده از یکی مثه ما یکی که یکی همیشه باهاشه نمیره کنار یکی که ذهنش بازه فکر فرداشه تو روزای سخت بام ادامه حرفاش حسابه سخته بیاد تو هر دستی جفت شیش شرطی بستی رو من بستی بردیش