مهتاب خونه ی دلم چراغ راهو ساحلم باور نکن که از غمو دلتنگیه تو غافلم نگو که بی رحمو بدم اگه یوقت حرفی زدم منو ببخش که پیش تو برای آشتی اومدم عاشقترین تو منم از تو مگه دل میکنم سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم عاشقترین تو منم از تو مگه دل میکنم سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم هوای عادتم شدی خودی تر از خودم شدی غریب شدم وقتی که تو از قصه ی من کم شدی محتاج آشتی با توئم ای خوب گلتر از گلم با نفست پر کن منو از نفست خالی شدم عاشقترین تو منم از تو مگه دل میکنم سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم عاشقترین تو منم از تو مگه دل میکنم سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم آدم عاشق آدمه خدای بی خطا که نیست از گرم و سرده عاشقی آسوده و رها که نیست منم مث آینه ی تو گاهی کدر میشمو تار امروز که صافمو زلال دیروزمو به روم نیار منم مث آینه تو گاهی کدر میشمو تار امروز که صافمو زلال دیروزمو به روم نیار عاشقترین تو منم از تو مگه دل میکنم سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم عاشقترین تو منم از تو مگه دل میکنم سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم