ای همسفر ای همسفر بی من مکن قصد سفر هر جا می خوای بری برو اما منو با خودت ببر اما منو با خودت ببر ای همسفر ای همسفر بی من مکن قصد سفر هر جا می خوای بری برو اما منو با خودت ببر اما منو با خودت ببر
اگه می خوای بری برو فدای عزم رفتنت هر چی می خوای بگی بگو قربون قصه گفتنت من زخمی ساز توام صدای آواز توام تو آسمون بی کسی من جغد پرواز توام
ای همسفر ای همسفر بی من مکن قصد سفر هر جا می خوای بری برو اما منو با خودت ببر اما منو با خودت ببر ای همسفرای همسفر بی من مکن قصد سفر هر جا می خوای بری برو اما منو با خودت ببر اما منو با خودت ببر
هزار و یک قصه دارم برات بگم یکی یکی اما بگو که بعد تو دردامو من بگم به کی به کی بگم که رفتنت جونمو پر تب میکنه روشنیای قلبمو تاریک تر از شب میکنه به کی بگم وقتی میری باغ تنم میمیره دلم تو بغض بی کسی اسیر میشه میمیره
ای همسفر ای همسفر بی من مکن قصد سفر هر جا می خوای بری برو اما منو با خودت ببر اما منو با خودت ببر ای همسفر ای همسفر بی من مکن قصد سفر هر جا می خوای بری برو اما منو با خودت ببر اما منو با خودت ببر ای همسفر