حسین (میام پیشت داداش ، میام پیشت) امیر حیف همیشه اینه ته خط انگار یه تیر داره میاد و میره سمت قلب انگار یه چیزی نمیره پایین گیره دم حلقت فکر کردی داد بزنی همه میرسن به حرفت؟ حیف همیشه اینه آخر خط اوضاع همش همین بوده و همینه با معرفت تو رفتی و نور شدی و رسیدی ببینی فردارو این دل خسته منم میره تا لب مرگ تو آینه میگم کوش بچه اون قلب عارفانه ت زل میزنی به پای خسته مغز پاره پاره ات این روزا فقط تو دشت خالصانه ات یه درخته وقتی دلت تنگه با یه حالت خودتو میبینی کلا همیشه همه وقتت پشمه مثل مترسک آویزونی به تک درخت دشتت دوست داری زیرت باشه تخت نرم زرد؟ هیس... با درختت حرف بزن آرمان بستی زود بارتو چشماتو ببند هرچی خواب خوب مال تو منم آرومم زل میزنم به نور جای تو میپرسم از دور حالتو امیر تو موندی و یه پیک و نیستی ها که میگه نوش شدی مثل یه دیوانه ی بیمار تیره پوش موزیک پخشه جای تو دیواره میده گوش لبهایی که وا میشن و سیگارت میره روش یه روز میگی تنها چیزی که دارمش خداست یه روز میگی نمیدونم اینم عدالتش کجاست بگو نقشت کدومه همون آب روی برگ؟ که تا بیفتی صد بار کردی آرزوی مرگ؟ نه داشی پرواز کن برو اینا همه دُگمَن و شوت شدن همه کودن و کور فقط پر عقده ان و زور از دست نده فرصت و زود بنداز جسم مفت برو دور چه خوبه زود رفتی که تو هم نری پی قدرت و پول داری میری بگو لعنت به این ساختنا لعنت به همه خرابیا قدیمیا الانیا وطن پرستا فراریا لعنت به جنگ و صلح و گنچ و هر چی رنگ و دود برو داشی جات بهشته پیش خدا مست و توپ آرمان بستی زود بارتو چشماتو ببند هرچی خواب خوب مال تو منم آرومم زل میزنم به نور جای تو میپرسم از دور حالتو میسپرمت به دریا اگه خورشید بتابه تا فردا برا من هنوز زنده ای هر جا نمیذارم بمونی تنها