چند سالته که آدمو آروم میکنی حال دلو خوب میکنی روی چشام زوم میکنی چند ساعته که خیلی اومدی به چشم دیگه چجور عشقی بشم هر چی بگی روی چشم
تورو جدا کردم از یه عالمه گل چی شد یه شبه دلت ماله من شد یه کلمه بگو عاشقمی خب بگو عاشقمی خب نرسه این شبا کنار تو به صبح چشاتو وا کن واسه من بگو خب ببینمت هی مثل دسته ی گل نشستی رو مبل
تویی که میتونی عوض کنی دنیامو محکم بگیر دستامو گم نکنی توو تاریکی چشمامو به چشمای قشنگت قسم گفتم بهت میرسم دستات که گره میخوره به دستام بی اراده و بی حسم من
تورو جدا کردم از یه عالمه گل چی شد یه شبه دلت ماله من شد یه کلمه بگو عاشقمی خب بگو عاشقمی خب نرسه این شبا کنار تو به صبح چشاتو وا کن واسه من بگو خب ببینمت هی مثل دسته ی گل نشستی رو مبل
تورو جدا کردم از یه عالمه گل چی شد یه شبه دلت ماله من شد یه کلمه بگو عاشقمی خب بگو عاشقمی خب نرسه این شبا کنار تو به صبح چشاتو وا کن واسه من بگو خب ببینمت هی مثل دسته ی گل نشستی رو مبل